کلامی در مورد سند کنگره دوازدهم

 

با تشکر از تمامی کسانی  در تهیه این سند تلاش نموده اند.

 

یک سند سیاسی  تصوری مشخص از یک شخص و یا نهاد  سیاسی است از « من » و یا « ما » ، ما که هستیم  و چه می گویم و چه پیش نهاد ی برای استفاده کردن از فلان مکان و شیوه درست اداره این مدرسه می دهیم. یعنی درست شناسنامه ماست ما در این سند که هستیم ؟ شاید در میان لابلای بیانات و جمله ها مقصود خود را  ارائه کرده باشیم اما برجسته نیست بنابراین هویت آن حداقل پنهان است. خطاب ما به راستی نه به خودمان بلکه به کسانی آست که در زمان ناپدید شدن گروه ها در ایران یا متولد نشده بودند و یا دوران سر خوش کودکی را می گذارانند. و تلاش رژیم موفق بوده است  ذهنیت ها را از تاریخ شان حداقل به صورت به درد بخور و به نفع خودش پاکسازی تاریخی کند.در تاریخ نویسی دولتی نگاهی بیاندازید.

سند با درک درستی که از اهمیت هسته محتوای خود دارد بیان روشنی دارد و هر چند یک مقدار ی باید صاف کاری و تراشیده شود راه را درست دیده است. اما یک بعدی است از خیال پردازی واقع بینانه برای نزدیک شدن به امر واقعی که این امر به یک نوع برتری بخشیدن می دهد و یک خود ستائی فکری می دهد که آسیب رسان است. ، آیا تمام محتوای سیاست این دو نیروی ضد مردمی در چارچوب این  خیال پردازی جریان خواهد یافت و یا سیاست ورزی مسیر را تغییر خواهد داد؟

کلیشه بودن گفتار مقداری پایه درست آن را به نابودی  می کشد  به مانند این است که اعلمی را برای مراسم هر ساله بیرون میاورند و فقط آنرا اطو می کنند . ما بایستی اندیشی را که می خواهیم دوباره خوانده شود و روی آن تمرکز شود و از بیاینه روزانه  فاصله بگیرد  و در سند مبارزات ثبت شود علاوه بر یک کالبد شکافی همه جانبه اما فشرده از تمامی وضعیت عمومی روند اجتماعی و مبارزات آن سخن گوید و بر پایه این تحلیل از به چشم انداز آینده و راه  ها باز گشائی جنبش  کمک و همیاری کند. و به نقد حرکت های اجتماعی بپردازد روشنائی به راه های موجود بیفکند  ما منکر این  این نیستم که سند این امر را در نظر نداشته است اما باید درشت نویسی شود

سند تنها به حاکمیت مردم اشاره دارد. و چاشنی آن با مطالبات نه چندان روشناست یعنی جهت گیری آشکارا در چارچوب جنبش های دمکراتیک بیان نمی دارد.

و جنگ برای امریکا امکان خوبی است که هم نان دارد وهم آقائی بر جهان ویران شده توسط جنگ های بدون تلفات انسانی یعنی همان شیوه که برافغانستان ویران عمل و تست شد و سئوال اینجاست که بعد این از عدم موفقیت تمام عیار آیا وقتی جنگ و قربانی شدن مردم خود آمریکا در بعد از یک روز کار سخت امریکائیان مرفه را که تا کنون خود را دور از صحنه فقر و جنگ می دیدند رسانه ها  از آنها حال می گیرند توان آمریکا  با در نظرگرفتن موقعیت و وزنه اروپا راست نشین به مانند بعد از ستامبر 2001 است یا تغییر کرده است ودارند به خیابانها رو می آورند؟ شکست در دو کشور همسایه ما آیا افکار جهانی این امکان را به امریکا می دهد که خط و برنامه ی خودش را در همان مسیر بیش ببرد؟ یا راه اسانتری  برای تنفس سرمایه پیدا خود کرد؟

استدالال بیش نویس نشان از یک نوع جا افتادگی دگم بودن ذهن ما را بیان میدارد در حالیکه با یک گردش سر قلم می توان بر بروز حوادث و احتمالات انگشت گذاشت. یاد بیاوریم پایان جنگ ایران عراق را پایان رژیم، و  مرگ خمینی را پاشیدگی نظام و... کمی برای راه و شیوه های پنهان از ذهن خود جا بگذاریم .بهتر است

- برای جنبش های موجود جنبش های هویتی نام اختیار کنیم تا به نوعی از هویت سوسیالیستی خودمان دفاع کرده باشیم همه جیز ، - با همه حمایتی که بایستی بکنیم - مخلوط نشود. کمی هم از فریب خوردگی تفکرمان جلو گیری کنیم.سنداز بیان سر راست ائتلافها  خود داری کرده و تنها به بیان اینکه ما می توانیم با موضوعات روشن وارد عمل شویم .خود راحت کرده است . که تا حدودی مارا از حرکت های دمکراتیک دور می کند و به دورن خود خزیدن را در پیش رو دارد.             

16/07/07

هادی